سیاه‌مشق ۴۳

ساخت وبلاگ
بار دیگر به دنیا می‌آیماز رَحِمِ این هواپیمااز دالان تولدم: فرودگاهدر سفر از میلادی به خورشیدیدر شبی تاریک نوزادی بی‌گریهخیره‌به چمدان‌هایی که گیج‌اند روی غلتک‌هاچون کودکان گم‌شده دنبال چادر مادر مادرم کبوتری است سپیدبا قلبی از آهنکه مرا هر باربه شکلی غیرطبیعیمی‌زاید تنها به اندازهٔ روزهای مرخصی‌اموقت زندگی دارمو باید حال همهٔ گربه‌های محله را بپرسماز سگ‌های شهرقیمت نان به نرخ روز راو از تهران:آیا یواشکی پشت البرز سیگار کشیدهکه دامنش بوی دود می‌دهد؟ باید جای خالی تو را پیدا کنمو جای خالی خودم رااز سپور محله  پس بگیرمبنشینم کنار توو نبودنت را به اندازهٔ روزهای زندگی‌امحسرت بخورم من با توتو با منچند سال نوری فاصله داریم؟ در تمام این عمر مکرر کوتاهبه رنگ رفتهٔ مهر خروجم فکر می‌کنمو به پله‌های برقی فرودگاهآه چقدر به رفتن اندیشیدناز رفتن دشوارتر است:تشویش کودکی دبستانیدر دلشورهٔ غروب جمعه مثل جنینی برمی‌گردمبه رحِمی اجاره‌ایو دوباره مرده به دنیا می‌آیمو به اندازهٔ همهٔ روزهای کاریدلم برای جای خالی‌ات تنگ می‌شود  سپتامبر ۲۰۲۳ ساختمان مایکروسافت؛ مانتن‌ویو، کالیفرنیا ۰۲/۰۸/۱۹ ۱ ۰ محمدصادق رسولی سیاه‌مشق ۴۳...
ما را در سایت سیاه‌مشق ۴۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delsharm2016 بازدید : 97 تاريخ : پنجشنبه 25 آبان 1402 ساعت: 15:55

فخرالدین عظیمی استاد تاریخ دانشگاه کنتیکت در زمان کرونا این کتاب را نوشته است که در واقع سیری است در تطور ناسیونالیسم ایرانی. این کتاب با بررسی نظریات موجود در مورد ناسیونالیسم به بررسی تفکرات پیشگامان ناسیونالیسم ایرانی از جمله پدیده‌های پسامشروطه‌ای مانند فروغی، آخوندزاده، پیرنیا، مصدق، فریدون آدمیت و ایرج افشار می‌پردازد.  نخست آن که کتاب به شدت تداعی قلم مرحوم زرین‌کوب می‌کند با این تفاوت که زرین‌کوب بسیار اقتصادی می‌نوشت ولی این نویسنده خیلی پرگویی دارد و واقعاً بعضی از توضیح مکررات می‌توانست نباشد. دوم آن که کیفیت نشر این کتاب چه از نظر کیفیت کاغذ و شیرازه چه از نظر کیفیت حروف‌چینی بسیار عالی است. سوم آن که نویسنده جاهایی نتوانسته از تعصب خودش در مورد گروه ملی‌گرا و مخالفتش با گروه دین‌داران (مشروعه‌طلبان) دوری کند و به وضوح اثر صحبت‌های ناشی از حب و بغض دیده می‌شود که کمی به دور از روش علمی است. اما در عین حال جالب است که در این کتاب «دو قرن سکوت» زرین‌کوب به نقد گرفته می‌شود و آن را تندروی بیشتر در جهت ذائقهٔ ضدعرب ایرانیان می‌بیند. در پایان کتاب نیز سیری در ناسیونالیسم منطقه‌ای می‌کند و خیلی جالب است که نویسنده خیلی محکم در مخالفت اسرائیل با فلسطینیان هم‌داستان می‌شود. در جای دیگری از کتاب به تسلط زبان فارسی در زمان گورکانیان هند (آخرین سلسلهٔ قبل از استعمار بریتانیا) و عثمانی اشاره می‌کند که مثلاً سلطان سلیم و سلطان عبدالحمید پادشاهان عثمانی حتی به فارسی هم شعر می‌گفتند. طبق ادعای نویسنده، در آن دوره اصطلاح «ترک» حتی برای اهالی آن دیار ناپسند بوده است و دوست نداشتند خود را ترک بنامند. بیشتر این اتفاقات در دورهٔ مدرن‌سازی ترکیه افتاد که ناگهان ترک بودن به یک مس سیاه‌مشق ۴۳...
ما را در سایت سیاه‌مشق ۴۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delsharm2016 بازدید : 75 تاريخ : پنجشنبه 25 آبان 1402 ساعت: 15:55

این داستان بلند را که در اوایل دههٔ پنجاه خورشیدی نوشته شده است، می‌شود یک‌نفس خواند. نویسنده خبری در صفحهٔ حوادث روزنامه می‌خواند که مردی به اسم سیدباباخان در روستای لاجورد خراسان از فرصت زلزله استفاده می‌کند و همسرش را به قتل می‌رساند. وقتی جنازهٔ همسرش زیر آوار پیدا می‌شود، آثار ضربهٔ تبر بر سر همسرش پزشکان را متقاعد می‌کند که کار زیر سر شوهرش است چرا که شوهرش تا حالا دو بار سعی داشته همسرش را طلاق دهد اما موفق نشده است. حالا نویسنده بر آن است که این داستان چند خطی را از صفحهٔ حوادث با احتمالات مختلف شرح و بسط دهد و نشان بدهد موضوع می‌تواند بسیار پیچیده‌تر از این حرف‌ها باشد. به نظرم داستان از نظر یک داستان تجربی بسیار جالب است اما نداشتن خرده‌داستان، قابل پیش‌بینی بودن انتهای آن و البته کوچک بودن فضای کلی باعث شده است آن را در قوارهٔ یک اثر تجربی نگاه دارد. قلم نادر ابراهیمی معمولاً سه جور است: یکی‌اش شبیه به «عاشقانهٔ آرام» که شعارزده و گل‌درشت است. دیگری شبیه «بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم» شاعرانه است. و آخری‌اش شبیه به «آتش بدون دود» تعینی است و روایت را بدون درگیری شعار و شعر پی می‌گیرد. این داستان از جنس سومی است که به نظرم برای اثر داستانی مناسب‌تر است. نادر ابراهیمی از آن پدیده‌هایی است در داستان معاصر که مانند اسمش نادر است. خودش است و کسی شبیهش نیست. آنانی که خواستند ادایش را دربیاورند طرفی نبستند. یک نکتهٔ جالب: در کتاب «فوکو در ایران» دربارهٔ قانون حمایت از خانواده که زمان پهلوی تصویب شد و حواشی لغو آن پس از انقلاب اسلامی تحلیل‌هایی آورده شده بود. در این داستان یکی از متهمان همین قانون است که مسأله‌ای مانند طلاق را پیچیده کرده است.  ۰۲/۰۸/۲۳ ۲ سیاه‌مشق ۴۳...
ما را در سایت سیاه‌مشق ۴۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delsharm2016 بازدید : 71 تاريخ : پنجشنبه 25 آبان 1402 ساعت: 15:55

مرحوم عباس صفاری ساکن لس‌آنجلس بود و کتاب‌هایش در ایران منتشر می‌شد. خیلی از ایشان تعریف شنیده بودم و منتقدان به‌نامی او را ستوده‌اند اما من هر چه تلاش کردم نتوانستم با زبان و جهان این شاعر ارتباط بگیرم. اگر حرف منتقدان را نادیده بگیرم، به نظرم اصلاً این شعرها خوب نیستند. بخشی از یکی از شعرهای صفاری در مجموعهٔ دیگری را اتفاقی دیدم و به نظرم تصویر جالبی داشت: از هزاران زنی که فرداپیاده می‌شوند از قطاریکی زیباو مابقی مسافرند مثلاً در همین نمونهٔ بالا نمی‌فهمم چرا نباید بنویسد «از قطار پیاده می‌شوند». تکرار زیاد ساختارهای نحوی ناآشنا در این مجموعه برای من آزاردهنده بوده است و حتی نتوانستم همهٔ شعرهای این مجموعه را کامل بخوانم. ۰۲/۰۸/۱۲ ۱ ۰ محمدصادق رسولی سیاه‌مشق ۴۳...
ما را در سایت سیاه‌مشق ۴۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delsharm2016 بازدید : 30 تاريخ : چهارشنبه 17 آبان 1402 ساعت: 20:46

میشل فوکو متفکر به‌نام فرانسوی قصد می‌کند از نزدیک وقایع انقلاب ایران را دنبال کند. به هر دری می‌زند هیچ نشریه‌ای به او مأموریت نمی‌دهد جز یک نشریهٔ کمتر شناخته‌شدهٔ ایتالیایی. او دو بار به ایران سر می‌زند و انقلاب ایران را «دمیدن روح در جهان بدون روح» و «معنویت سیاسی» می‌نامد. بعد از چند ماه که اتفاقاتی مانند حذف مخالفان و تغییر قوانین حمایت از خانواده و حجاب اتفاق می‌افتد فوکو مورد حملهٔ دیگر متفکران قرار می‌گیرد. خاصه آن که خود فوکو علناً همجنس‌باز بود و بعدها بعد از مرگش در اثر ایدز، حرف و حدیث‌هایی در مورد بچه‌بازی او هم آمده است. بگذریم؛ فوکو هیچ واکنشی به انتقادها نداد و حرفش را پس نگرفت. حرف‌های او فراموش شد تا ۱۱ سپتامبر. انبوه مقالات و کتاب‌ها آمد به این عنوان که همین تفکر فوکو و به رسمیت شناختن بنیادگرایی اسلامی باعث شده است به القاعده و طالبان برسیم. قمری تبریزی، پژوهشگر ساکن امریکا، در این کتاب که به انگلیسی نوشته است بر آن است که بگوید شناخت نادرست منتقدان از وضعیت ایران و حرف‌های فوکو باعث تحلیل‌های بسیار نادرست شده است. ظاهراً فوکو قبل از سفر به ایران نوشته‌های فرانتس فانون و برخی از گفتارهای ترجمه‌شدهٔ شریعتی را خوانده بود و اصلاً این طور نبود که چشم‌بسته به ایران بیاید. او درصدد بود که خیزش جدیدی در بازتعریف عصر روشنگری ببیند که انسان خود عاملیت پیدا کرده است و بر خلاف تفکر کانتی، سعی در تغییر چیزی دارد که آن را نمی‌خواهد. او تحت تأثیر نگاه انقلابی امثال شریعتی کلیتی را می‌دید که فارغ از جزئیات اتفاق‌افتاده مؤید تفسیرش از دمیدن روح به جهان بی‌روح بوده است. قمری تبریزی در این کتاب بیشتر از آن که به نوشته‌های خود فوکو بپردازد، به نقد و بررسی نوشته‌های منتقدا سیاه‌مشق ۴۳...
ما را در سایت سیاه‌مشق ۴۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delsharm2016 بازدید : 35 تاريخ : چهارشنبه 17 آبان 1402 ساعت: 20:46

چرا این کتاب را خریدم؟ یادم نمی‌آید. شاید به خاطر عنوانش بود. آخر وقتی به ایران سفر می‌کنم آنقدری وقت تحقیق ندارم. معمولاً به چند کتابفروشی می‌روم و از روی عنوان کتاب سریع باید تصمیم بگیرم آن را بردارم یا نه. به وزن و حجم بیشتر از قیمت فکر می‌کنم چرا که شوربختانه به خاطر سقوط ارزش ریال فاصلهٔ قیمت دلاری و ریالی کتاب آنقدری زیاد است که گاه خرید چند کتاب فارسی هم‌قیمت یک کتاب چاپ امریکا هم نمی‌شود. همین می‌شود که اخیراً از بسیاری از کتاب‌هایی که خوانده‌ام نالیده‌ام: سعی کرده‌ام از دیدگاه‌های مختلف بخوانم و بر اساس سوگیری پیشین نظر ندهم. خب چرا این حرف‌ها را نوشتم؟ این کتاب ربط زیادی به عنوانش ندارد. اساساً کتاب در مورد اسرائیل است. این کتاب ظاهراً به صورت جزوه‌ای در انتشارات ارتش جمهوری اسلامی در سال ۱۳۸۰ منتشر شده است و بعدها در سال ۱۳۸۴ کانون اندیشهٔ جوان آن را منتشر کرده است. کتاب اطلاعات جالبی دارد که عمده‌اش را به لطف اتفاقات شوم اخیر ناچار به فهمیدنش شدم (مثلاً‌ این که فرق لیکود با حزب زیتون چیست)‌ و البته این که استاد راهنمای دو سال اول دکتری‌ام فرزند معاون سابق یاسر عرفات در فَتَح بوده بی‌تأثیر در اطلاعاتم نبوده است. اما این کتاب هر جا حال کرده ارجاع داده هر جا حال نکرده مخاطب را به امان خدا سپرده است. جاهایی شعار داده، جاهایی به جای دادن اطلاعات، سریع از مسأله گذشته. پنداری سخنرانی‌ای بوده که به کتاب تبدیل شده است. شاید هم از این جزوه‌های سازمانی برای تنویر افکار کارمندان. از حق نگذریم یک جای کتاب خوب پیش‌بینی کرده بود: همین اختلافات درونی احزاب مختلف در اسرائیل به علاوهٔ بی‌انگیزگی جوانان نسل جدید از جنگ، در آینده اسرائیل را دچار مشکلات درونی و فروپاشی از درون می‌کن سیاه‌مشق ۴۳...
ما را در سایت سیاه‌مشق ۴۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delsharm2016 بازدید : 32 تاريخ : چهارشنبه 17 آبان 1402 ساعت: 20:46

در آغاز کتاب با این مسأله شروع می‌شود که چرا خودکم‌بینی و احساس بدبختی در ایرانیان وجود دارد. سپس به بسط تعریفی خوشبختی (well being) می‌پردازد و نگاهی به آمارهای بین‌المللی می‌کند که در سال‌های مختلف قبل و بعد از انقلاب گرفته شده است و همه‌اش نشان‌دهندهٔ نمودار پایای احساس عدم خوش‌بختی ایرانیان حتی بیشتر از بسیاری از کشورهای با اقتصاد ضعیف‌تر است. سپس نویسنده به تحلیل‌های جامعه‌شناختی غربی‌ها در مورد دلایل احساس خوشبختی می‌پردازد. تا اینجای کار امید یک کتاب خوب می‌رود اما  در ادامه نویسنده شروع به قلم‌فرسایی در مورد پیشینهٔ سرمایه‌داری و مارکسیسم و سراب هر دو می‌کند که در واقع ربطی مستقیمی به اصل موضوع کتاب ندارد. خلاصهٔ حرفی که می‌خواهد بزند آن است که نبود آزادی بیان در ایران (به معنای درست آن) و تهاجم رسانه‌ای به ایرانیان و تصویرسازی آرمان‌شهری که وجود خارجی ندارد همراه با ماهیت کمال‌خواهانهٔ ملت ایران ما را به این نقطه رسانده است. در نهایت نویسنده پیشنهاد به بسط پروژهٔ امر به معروف و نهی از منکر می‌کند و آن را بومی‌ترین نوع آزادی بیان می‌بیند که با آن جامعه ترقی بیشتری خواهد داشت و مردم به خاطر حس خفقان کمتر دچار احساس بدبختی خواهند کرد. مشکل اصلی کتاب آن است که بیشتر از نیمی از آن ربطی به عنوان کتاب ندارد. جاهایی هم شعارزده است و پنداری تریبون حکومت برای تبلیغ شعارهایش است (از کتاب شبه‌علمی قاعدتاً نباید چنین انتظاری داشت).  ۰۲/۰۸/۰۲ ۱ ۰محمدصادق رسولی سیاه‌مشق ۴۳...
ما را در سایت سیاه‌مشق ۴۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delsharm2016 بازدید : 41 تاريخ : پنجشنبه 4 آبان 1402 ساعت: 23:50

دلم ازجای خالی‌اتپر است هنوز رفتنت رامرور می‌کنم این که کفش‌هات قدم روی چشمم گذاشتندو بارانبی‌اجازه از ابرهابارید این که رفتی وخاطره‌ای از تو ماندپر از جای خالیچای سرد روی میزو چند قرص بی‌مصرف  زمان چگونه باید بگذرد وقتیعقربه‌هااز جای خالی‌اتجا می‌خورند؟ پرسه می‌زنم در شهربه یاد تواز پامی‌افتمدر تمام این سازه‌های سیمانیرد سیمای تو نیستو در اتوبان‌هارد پای رفتنت رفتن تو شکل دیگری داشتوقتی که چتر بی‌اعتنایی‌اتبه گریهٔ باران خندیدقدم در مسیری گذاشتیبا دره‌ای عمیق در انتها دلواپسم نباشحالا که نیستینبودنت که هستمن از بلندای بودنت کوتاه آمده‌اماما توچگونه با نبودنت کنار می‌آیی؟ پرنده‌ای که وقت پرواز می‌میردچگونه سقوط می‌کند؟ کسی اگر از حال من پرسیدبگومسافریسوار اتوبوس شدکه هرگز بلیط برنده‌ای نداشتاتوبوس رفتاما او نرفتبر صندلی‌اشدر هراس از سقوط به دره‌ای عمیقکنار جای خالی‌ای نشست   سپتامبر ۲۰۲۳ مانتن‌ویو، کالیفرنیا ۰۲/۰۸/۰۲ ۱ ۰ محمدصادق رسولی سیاه‌مشق ۴۳...
ما را در سایت سیاه‌مشق ۴۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delsharm2016 بازدید : 45 تاريخ : پنجشنبه 4 آبان 1402 ساعت: 23:50

هدی صابر از فعالان ملی-مذهبی و از گردانندگان نشریهٔ «ایران فردا» بود که ظاهراً بر اثر اعتصاب غذا در اعتراض به مرگ مشکوک هاله سحابی دچار ناراحتی قلبی شد و در خرداد ۱۳۹۰ از دنیا رفت. این کتاب حاصل نوشته‌های او در سال ۱۳۶۰-۱۳۶۱ است که یکی از هم‌فکران او، سعید مدنی،‌ مقدمه‌ای بر آن نوشته و اخیراً منتشر شده است. کتاب دو بخش اصلی دارد: نخست به اتفاقات بین‌المللی با محوریت آمریکا و ایران می‌پردازد و سپس به اتفاقات بحرانی دههٔ پنجاه خورشیدی. رویکرد کتاب بیشتر اقتصادی است: تورم افسارگسیخته در بلوک غرب و رشد فزایندهٔ قیمت نفت بعد از جنگ تاریخی اسرائیل و کشورهای عربی باعث افزایش درآمد ایران و افزایش حیرت‌آور واردات کالاهای خارجی شد: مثلاً ظرف یکی دو سال حجم واردات کالاهای غربی ۱۰ برابر شده بود. آمریکا وارد دوره‌ای می‌شد که حداقل برای مبارزهٔ ظاهری با بلوک شرق نیاز داشت بر حقوق بشر فشار بیشتری بگذارد و شاه ایران از این فشار مخصوصاً در دورهٔ کارتر مصون نماند. شاه به شکل دیوانه‌واری مشغول خرید مهمات جنگی از غرب بود ولی کارتر جلوی این کار را با تحریم خرید آواکس گرفت. رسانه‌های غربی شاه را سؤال‌پیچ می‌کردند که چرا اینقدر به خرید سلاح نظامی علاقه‌مند است. شاه مجبور به باز کردن فضای سیاسی شد که منجر به بیشتر شدن اعتراضات شد. از سویی دیگر، ناپختگی فضای اقتصادی حاصل از افزایش درآمد نفتی، به جای آن که کشور را به سمت پیشرفت ببرد در تورمی شدید غرق کرد. سوداگری افزایش و کار مولد کاهش یافت. دامنهٔ اعتراضات هر روز بالا می‌گرفت و شاه مانده بود بین خوی استبدادی حکومتش و فشار حقوق بشری آمریکا چه کند. آمریکا در اواخر کوتاه می‌آید و حتی از کشتار عمومی مردم در میدان ژاله (۱۷ شهریور) به عنوان نظم عمومی حما سیاه‌مشق ۴۳...
ما را در سایت سیاه‌مشق ۴۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delsharm2016 بازدید : 45 تاريخ : پنجشنبه 4 آبان 1402 ساعت: 23:50